فکر کنم این شعر رو برای سومین باره که پستش میکنم تا دوستانی نخوندنش بخونن، خودم که خیلی دوسش دارم. این شعر رو تو همایش دانشگاه خوندم و خیلی طرفدار پیدا کرده بود. حالا نظر شما چیه؟:
زخمی آزادی
توی آسمون تیره
میون یه دشت لخت
سفره ی سایه ی یک کوه بلند
میشه آشیونه ی پرنده ها
منم اون پرنده ی سوخته بال
خسته از ظلم و ستم
زخمی ز تیغ آفتاب
این منم فرزند سبز انقلاب
که داره تموم می شه زیر چکمه های داغ
می بینی دستامو بستن
به جرم اینکه من ساکت نشستم
به جرم آرزوی شوق آزادی
زیر دستور امیر ساکت نشستم
میگن آزادی دروغه
تو رو مولا
قسم به اون چه می پرستید
یادتون باشه من اینجا
زنده باد آزادی رو
با خون نوشتم
:: بازدید از این مطلب : 510
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1